پارت اخر

پارت۵۹
اریکا: بعد یه ربع راه رفتیم و دیگه رفتیم خونه بعد نیم ساعت رسیدم و درو باز کردیم و وقتی وارد خونه شدیم یه لباس عروس جلومه بود و من همینجوری خشکم زد
جونگ کوک: اینم لباس عروس خانم خودم
اریکا: جونگ کوک باورم نمیشه تو این مدت تو واقعا نمیدونم چی بگم خیلی خوشحالم ممنونمممم
جونگ کوک: سریع برو بپوش بیا
اریکا: باشه
یه یاعت بعد:
جونگ کوک: رسیدیم
اریکا: اینجاس؟؟
جونگ کوک: اره
اریکا: رفتیم داخل من رفتم داخل یه اتاق و جونگ کوکم رفت تو اتاق روبه رویی
برگشتم دیدم جیهیو نشسته رو صندلی و یکیم داره ارایشش میکنه تا منو دید تعجب کرد و یهو با زدیم زیر خنده
جیهیو: خیلی استرس دارم واسه شب
اریکا: وای ول کن توروخدا خدا بزرگه
جیهیو: اوفففف
نین ساعت بعد
تق تق
بفرمایید
یهو جونگ کوک و تهیونگ اومدن داخل
برگشتیم مارو از پایین تا بالا دید زدن
اریکا: چیه؟؟
جونگ کوک و تهیونگ: خیلی خوشگل شدید
اریکا : مرسی شما هم خوشتیپ شدید
جیهیو: حالا بگذریم تو اتاق درمورد وی حرف میزدید
جونگ کوک: درمورد ...اینکه شب چطوری به فاختون بدیم
جیهیو و اریکا:😯😯😯
جونگ کوکو تهیونگ:😂😂😂
اریکا: خیلی بدید
جونگ کوک: خیلی خب ده بریم
اریکا: رفتیم بیرون و هر دومون دست جونگ کوک و تهیونگ و گرفتیم وقتی وارد سالن شدیم همه بودننن
چیی؟جونگ کوک این همه مهمون و چطوری به این سرعت دعوت کردید؟؟؟؟
تهیونگ: خب دیگه خانم جیهیو مارو دست کم گرفتید
جیهیو: غیر ممکنه
جونگ کوک: الان یه هفتس داریم تدارک میبینیم
اریکا: بخاطر همین نصف شبا مرفتی بیرون؟؟؟؟
جونگ کوک: عهههه میفهمیدی؟؟؟؟؟
اریکا: تازه فهمیدم
دیگه نشستیم و چهارتاییمون بله رو گفتیم و همه دست زدن و بعدش پسرا مارو بوسیدن و ما داشتیم از خجالت میمردیم
بعدش یکم رقصیدیم و کیک و بردیم و دیگه مراسم تموم شد از همه خدافظی کردیم و من دیگه نای راه رفتم نداشتم
جیهیو: بدبخت شدیم
اریکا: چرا
جیهیو: الان باید بریم خونه
اریکا: خدا کمکت کنه
دیگه از هم جدا شدیم و رفتیم سوار ماشین شدیم رفتیم خونه
بعد نیم ساعت رسیدیم
جونگ کوک: خب رسیدیم
اریکا: خب من برم لباسامو عوض کنم
جونگ کوک: اره برو
اریکا: 😯
رفتم تو اتاق به تخت نگاه کردم چقدر قشنگ درستش کرده بودن ، لباسمو دراوردم و لباس خوابمو پوشیدم یه لباس خواب مشکی که تا رونم بود موهامو باز کردم و ارایشمو پاک کردم و همجارو مرتب کردم که جونگ کوک اومد دخال اومد نزدیک و از پشت بغلم کرد و گفتم دوست دارم
اریکا: منم دوست دارم
جونگ کوک
کوک: بله عشقم
اریکا: من میخوام ادامه تحصیل بدم
جونگ کوک: باشه منم میدم چون نمیخوام پسرا زنمو دید بزنن
اریکا: باز غیرتش زد بالا اتفاقا من اونا رو دید میزنم
جونگ کوک: الانکه زیرم ....کردی میفهمی کی کیو دید میزنه
اریکا: وای جونگ کوک نه....یهو پرتم کرد رو تخت و اومد روم و رفت طرف گردنم و..........‌‌
جیهیو: اثلا دوست نداشتم اون لباس خواب و بپوشم چون خیلی باز بود اما بخاطر تهیونگم مجبورم........بالاخره پوشیدمش و یهو تهیونگ درپباز کرد و من سریع پتورو پیویدم به خودم
تهیونگ: چرا پتو رو بغل کردی؟؟؟
اها زن خوشگل و جذاب من خجالت میکشه اونم ذز شوهرش
جیهیو: خب اخه من از اینا تا حالا نپوشیدم
تهیونگ: چرا پوشیدی یادت نیست
جیهسو: کی؟؟؟
تهیونگ: همون موقعی که مجبورتون کردیم بیاین خونمون با اون لباسای لختی
جیهیو: عه..امم..خب باشه الان پتورو در میارم
پتورو باز کردم و انداختم اون طرف دیدم تهیونگ داره پایین تنم نگاه بد میکنه
چیه؟؟؟
تهیونگ: عشقم ببخشید امشب این رونای سفیدت قراره کبود بشه
جیهیو: یهو لومد جلو و پرتم کردم رو تخت اومد روم و دستشو کشید رو رونم و اورد بالا رو سینم و .........................
چهار سال بعد.....
اریکا: عشقمم مراقب بچه باش من برم حموم بیام
جونگ کوک: باشه عشقم برو
اریکا: مرسیییی
جیهیو: تهیونگ انقذر با بچه ها کشتی نگیر
تهیونگ: خب چیکار کنم دوتا پسرامون خواهر کوچلوشون و اذیت میکنن منم از دخملم دفاع میکنم
جیهیو: از دست تپ😂😂
تهیونگ: عشقم نظرت چیه یکی دیگع هم بیاریم
جیهیو: باا ولم کن توروخدا به اندازه ی کافی جر خوردم دیگه بسه سه تا بچه داری ول کن
تهیونگ: حالا گفتم بهش فکر کنی
جیهیو: اصلا همچین فکرس نکن
تهیونگ: دست خودت نیست که یهو میبینی دوتا بچه ی دیگه هم داری
جیهیو:/😯😯😯خدایا رحم کن
پایاننننن
خب تموم شد امیدوارم از این فیک خوشتون اومده باشه لطفاا تو کامنتا بگید نظرتونو و لایکم کنیددد ممنوممممم💜💜💜💜💜💜💜
دیدگاه ها (۲۳)

فیک عشق غمارباز

فیک عشق غمارباز

پارت ۵۸جونگ کوک: داشتیم راه میرفتیم و من همینجوری داشتم میبر...

پارت۵۷دو هفته بعداریکا: الان یه هفتس من مرخص شدم و جیهیو امر...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۸

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

پارت ۱۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط